جدول جو
جدول جو

معنی وارنگ وی - جستجوی لغت در جدول جو

وارنگ وی
گیاهی کوهی که مصرف دارویی دارد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ)
همان بادرنگبو باشد. (دمزن). بادروج. حوک. باذروج. بادرنگبوی. بادرنجبویه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
اول هر چیز را که رنگ کنند رنگ است و چون در جامۀدیگر سرایت کند وارنگی است. (آنندراج) :
صفای صبحدم آیینه وارش
شفق وارنگی گلگون عذارش.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
اول هر چیز را که رنگ کنند (رنگ) گویند و چون آن رنگ بجامه دیگر سرایت کند (وارنگی) نامند: (صفای صبحدم آیینه وارش شفق وار نگی گلگون غذارش) (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
بارهنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی معطر که مصرف غذایی دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی سبزی خوراکی خودرو
فرهنگ گویش مازندرانی